زنان، مردان و بچه هایی که جز نان و کوه همراه دیگری ندارند
به گزارش مجله زیتوا، تهران (پانا) - به گفته یک کنشگر اجتماعی طرح های دولت به قدری دیر در خصوص کولبران اجرا می شود که دیگر تاثیری ندارد.
به گزارش ایلنا، بسکمک از کنشگران اجتماعی در سراسر جهان تلاش می کنند مشاغل کاذب را حذف کنند و تمامی اقشار جامعه به یک اندازه از مزایای اجتماعی برخوردار باشند. اگرچه کنشگران اجتماعی در نقاط مختلف جهان تلاش هایی کرده اند ولی ایران هنوز راه چارهی برای حذف این گروه های شغلی ندارد و ایرانیان شاهد گسترش مشاغل کاذب در نقاط مرزی کشور هستند.
اگرچه کولبری برای هیچ گروه انسانی خوشایند نیست ولی کولبر و کولبری دو مولفه اصلی زندگی برای بخشی از مردمان مرزنشین در غرب کشور است. زنان، مردان و نوجوانان برای ارتزاق و تکه ای نان، بار سنگینی را به دوش می کشند و از جهت های صعب العبور می گذرند.
در طول سال های اخیر، حوادث ناگواری برای کولبران کشور اتفاق افتاده که عواطف و احساسات عمومی جامعه را جریحه دار کرده است. پس از مدتی، فراموشی اذهان جامعه را دربرمی گیرد و حوادثی از این قبیل به دست فراموشی سپرده می شود اما فراموشی سرانجام ماجرا نیست، در دوباره بر همان پاشنه می چرخد یعنی بازهم کولبرانی برای غم نان فدا می شوند.
کامل دلپسند (پژوهشگر مرز و توسعه و کارآفرین اجتماعی اقتصادی) می گوید: به طور قطع، کولبری باید از مناطق مرزی حذف شود. کولبری نه تنها برای شهفرایندان مرزها اعتباری ایجاد نکرده بلکه اعتبار چندین ساله آنها را خدشه دار کرده است.
اما نه تنها اهالی روستاهای مرزی بلکه افرادی که در استان های مرزی زندگی می کنند و با مرز فاصله دارند هم به کولبری روی آورده اند خصوصا در این ایام که کارگران شهری بسکمک در استان های مرزی بیکار شده اند. اصولا چگونه کولبری تبدیل به یک شغل شد؟
کولبری باید از نظر منطقه ای تقسیم بندی شود. هنگامی که از کولبری در استان کردستان سخن می گویند، من از عبارت مناطق کردنشین استفاده می کنم. شمال آذربایجان غربی تا جنوب کرمانشاه جزو مناطق کردنشین هستند که در نوار مرزی قرار دارند. کولبری، نه تنها پدیده ای هویتی-قومیتی نیست بلکه فقط پدیده ای مرزی است. ما در جنوب ایران شاهد ته لنجی و در شرق کشور پدیده ای به نام سوخت بر داریم. دغدغه اصلی برای ما، دغدغه مناطق مرزی است، حال آنکه به اعتقاد من؛ دولت ها هیچ گونه سیاست توسعه ای بر اساس نیاز منطقه ای با رویکرد پایین به بالا نداشته اند. گرچه در سال های اخیر و پس از برنامه ششم توسعه، نوعی نگاه اجتماع محور در برنامه ریزی توسعه منطقه ای به چشم می خورد. با این وجود اعتقاد دارم که مناطق کولبری را باید در سه منطقه از یکدیگر تفکیک کرد: مناطق پیرانشهر و سردشت، بانه و مریوان و پاوه و جوانرود که از شاقتصادی ترین تا جنوبی ترین مناطق کردنشین هستند. علل بروز کولبری دراین مناطق متفاوت است که بنا به دلایلی مثل ساختار فضایی، سیاست گذاری استانی و نرخ اشتغال و بیکاری، کولبری شکل گرفته است.
چرایی پدیده کولبری در این مناطق را تشریح می کنید؟
پدیده کولبری در پیرانشهر و سردشت ماحصل سیاست های رانتی و تبعیض آمیز است. احساس طردشدگی، سیاست های غیرمتمرکز و ارائه گزارش های منطقه ای به مرکز کشور که گاهاً غیرعلمی و غیرواقع گرایانه است، باعث بروز احساس طردشدگی می شود، نیروهای محلی نیز نمی توانند اعتماد سیستم مرکزی را جلب کنند. گرچه حتی اگر آنها توانایی جلب اعتماد سیستم مرکزی را داشته باشند بازهم به دلیل اینکه نگاه به مناطق مرزی؛ امنیتی است بازهم مورد توجه قرار نمی گیرند. وقتی سیستم به این شکل است، احساس واگرایانه شدیدی در جامعه تولید می شود. در ده سال گذشته، سردشت بالاترین نرخ مهاجرت یک شهر نسبت به جمعیت را در کل کشور داشته است. آیا کسی به این موضوع توجه کرده است؟ آیا به اهمیت این موضوع توجه کرده اند؟ پیش از دولت روحانی، سیستم مسلط بر منطقه، نیروی کار کاذب تولید کرد. هدف از تولید نیروی کاذب هم این بود که امتیازات تخلیه بار که به وسیله گمرک غیررسمی انجام می شد، به شکل انحصاری باشد. مسئولان به وسیله این روش، کارگر تولید کردند. در طول بازه زمانی دو ساله، تعداد کولبران رشد کرد و از حدود 300 نفر به 5 هزار نفر رسید. پس از مدتی، دیگر نیازی به نیروی انسانی و کارگر نبود ولی انتظارت زیادی برای کولبری به وجود آمده بود. خلق کولبری در پیرانشهر ماحصل سیاست های رانتی و بن بست تاریخی است.
سردشت هیچ ارتباطی با شهرهای دیگر ندارد، فاصله طولی این شهر با مرکز استان بیشتر از 200 کیلومتر است. بخش عظیمی از جنگل های استان یعنی نزدیک به 80 درصد در سردشت واقع شده است ولی این شهر تنها از 10 درصد بودجه استان برخوردار است. راه مواصلاتی این شهر غیرکارآمد است و اعتباری برای آن درنظرگرفته نشده است. تنها یک راه به وسیله بوکان برای پیرانشهر درنظر گرفته اند ولی این راه خاکی است. سرمایه گذاری متناسب با ظرفیت توسعه در پیرانشهر وجود دارد ولی به این فرصت توجه نمی شود. وقتی شرایط حاکم در این شهر این است، چگونه اهالی به کولبری روی نیاورند؟! من؛ کلمه قاچاق چی را برای این گروه به کار نمی برم و آنها را کاسب کاران مرزی می خوانم. کاسب کاران مرزی، مفهومی ارزشی اجتماعی است؛ آنها برای حفظ نان و خانواده خود تلاش می کنند. آنها بر این باور هستند که نان خود را از کول خودشان به دست می آورند.
آیا کولبری در بانه و مریوان بنا به دلایلی مثل پیرانشهر شایع شده است؟
در طول پانزده سال گذشته، محدوده ای برای بازار تجاری غیررسمی در بانه ایجاد کردند و با رشد بازارچه های مرزی اجازه ورود کالا به داخل کشور را دادند. بانه، اوج سیاست دولت مرکزی برای واردکردن کالا بود. کالاها در بانه به دو صورت وارد کشور می شدند: یکی به وسیله قاچاق که با هماهنگی های اجرا شده و بدون دردسر وارد می شد یا اینکه به وسیله بارغیررسمی یعنی کولبران بدون هزینه گمرکی، وارد کشور می شد. کولبری در این منطقه بازهم به دلیل سیاست های دولت مرکزی خلق شده است. دولت هیچ فرصت شغلی در این منطقه ایجاد نکرده است. این منطقه جزو مناطق صعب العبور است و مسئولان کشوری، متناسب با ظرفیت منطقه هیچ پیوندی ایجاد نکرده اند. وقتی اهالی این منطقه با این پدیده ها روبرو هستند، راهی به جز کولبری ندارند. مریوان مثل پیرانشهر مرز رسمی-تجاری است. مراودات تجاری مریوان با بانه متفاوت است. مرز بانه مثل سردشت غیررسمی است. وقتی که منطقه مرزی رسمی باشد، امکان تجارت آزاد گمرکی وجود دارد. کولبری در کنار تجارت آزاد رسمی، پدیده ای برای نوکیسگان و واسطه های مرزی است که منافع آنها در گرو اقتصاد غیررسمی است. دولت با سیاست های اعمال شده خود، این فرصت را در اختیار نوکیسگان قرار داده است.
در مناطق دیگر چطور؛ درباره پدیده کولبری در پاوه و جوانرود توضیح می دهید؟
در حال حاضر، پاوه و جوانرود تنها مناطق کولبری غیررسمی هستند. کولبران زن و مرد در تته تبدیل به نماد مبارزه با کوه و ناگزیری اجتماعی ناشی از مرزنشینی هستند. حجم انباشت بیکاری و بی شغلی، عوامل گرایش مردم به درآمد یک روزه و نان روزمزد است. مردم این مناطق به صورت روزانه ارتزاق می کنند. فقر شغلی و ارتزاق روزانه، آنها را به ناچار به کولبری وادار می کند. آمار قشر تحصیل کرده در تته بالا است. بسکمک از کولبران به دلیل برخوردار نبودن از فرصت های شغلی به کولبری روی آورده اند و نقش زنان و حتی بچه ها کولبر در این مناطق بسیار زیاد است. بسکمک از بچه های که کمتر از 18 سال دارند، در تته مشغول به کولبری هستند و مردان و زنان بسکمک از شهرها و روستاهای دیگر برای کولبری به تته می آیند.
یک سال گذشته، نوجوان کولبری در برف جان خودش را از دست داد. سالانه حدود 80 کولبر در مناطق مرزی کشته می شوند. تعداد کولبرانی که کشته می شوند هرگز کم نخواهد شد؛ مگراینکه سیاست و راهبرد مشخصی در مناطق کردنشین در سه فاز کوتاه، میان و بلندمدت انجام شود، اما آیا سیاستمداران و دولتمردان از کولبران پرسیده اند، راه چاره شما برای خروج از این شرایط چیست؟ آیا از کسانی که دغدغه توسعه مرزی دارند درباره راه چارهها سوال پرسیده اند؟ تا زمانی که سیاست های دولت بر مبنای مرکزنشینی باشد و به مناطق مرزی توجه نکند؛ پدیده کولبری پابرجا خواهد بود. سیاست های مناطق مرزی، تخصصی و براساس دانش و فهم نخبگان محلی نیست. این سیاست ها را نمی توان در مدت زمان کوتاه اصلاح کرد. باید رویکرد مثبتی در تخصیص منابع، بودجه و سیاست اتفاق بیفتد. متاسفانه ما با تحریم های ظالمانه روبرو هستیم و نمی توانیم انتظار رویکرد مثبت در تخصیص منابع داشته باشیم.
پیامد کولبری برای مناطق کردنشین چیست؟
به طور قطع، کولبری باید از مناطق مرزی حذف شود. کولبری نه تنها برای مرزنشینان اعتباری ایجاد نکرده است بلکه تمام اعتبار چندین ساله آنها را خدشه دار کرده است. من نگاه ترحم آمیز، صدقه وارانه و نگاه تاسف وارانه اینستاگرامی برای مناطق مرزی نمی خواهم. من فرصت بهره مندی از ظرفیت محلی و بهره مندی از فرصت های موجود بر اساس نگاه های غیرمتمرکز بر اساس قانون جمهوری اسلامی ایران را مطالبه می کنم. شرکت های تعاونی تا چه میزانی در این مناطق گسترش یافته اند؟ چقدر آموزش رفاه اجتماعی در آن مناطق داده شده است؟
شما به بازارچه های مرزی اشاره کردید و از تاثیر آنها برای گسترش کولبری سخن گفتید. آیا صدور کارت پیله وری می تواند به بهبود شرایط کولبران کمک کند؟
این طرح ها نیاز منطقه ای نیست و به همین دلیل ناکارآمد است. بازارچه های مرزی در دوران کرونا تعطیل شد. حدود یک سال است که مسافران به دلیل شیوع کرونا به این مناطق نمی فرایند. حجم سرمایه ای که در بانه وجود دارد مثل سرمایه های زیربنایی و خرید بسیار زیاد است. این بازارچه های مرزی باعث گرانی دو برابری خانه در این منطقه نسبت به تهران شده اند. ساکنان و اهالی این مناطق با دلار زندگی می کنند، آنها در آن سوی مرز با دلار خرید و فروش می کنند. خرید و فروش با دلار سبب افزایش انتظارات دلاری می شود. کارت پیله وری هم رانتی است و به صورت مستقیم به دست شهفرایندان نیازمند نمی رسد. دولت و نظام برنامه ریزی کشور، برای تخصیص صحیح و عادلانه کارت پیله وری هیچ طرح مشخص و جامعی ندارند.
سالانه تعداد زیادی کولبر جان خودشان را از دست می دهند. کولبرانی که در این جهت جان خودشان را از دست می دهند به صورت مستقیم یا غیرمستقیم بر جامعه تاثیر می گذارند. آنها همواره با ترس و واهمه از مرگ روبرو هستند. شرایط کاری و مرگ آنها چه تاثیری بر خانواده کولبر و جامعه دارد؟
تا زمانی که مرز وجود داشته باشد، مرگ در مرز هم وجود خواهند داشت. کولبران تحت پوشش بیمه نیستند و سازمان تامین اجتماعی از آنها حمایت نمی کند. خانواده کولبران مجبور به پرداخت هزینه های درمانی و سایر هزینه ها هستند. ساکنان مرزی معتقدند به جز نان و کوه همراه دیگری ندارند. کولبران را باید در بافت اجتماعی و اقتصادی خودشان دید. اگر آنها مجرمند، خب دستگیرشان کنند نه اینکه از پا درشان بیاورند یا از هستی ساقطشان کنند! این، راهش نیست. برخورد عادلانه و قانونی با کولبران باید در پیش گرفته شود. طرح های دولت به قدری دیر در خصوص کولبران اجرا می شود که دیگر تاثیری ندارد و بیمه نیز همینطور است. سالهاست که در گیرودار تصویب شدن است و هنوز به جایی نرسیده! در واقع، تلاش ها برای بهبود شرایط کولبری به سه دسته تقسیم می شود: دسته اول رسانه های زرد هستند که صرفا خواهان خوراک رسانه ای هستند. دومین گروه، کنندگان مجلس هستند که بعضاً فقط شعار می دهند و عملی در کار نیست. در معاونت اقتصادی وزارت رفاه برای موضوع کولبران تلاش های خوب و منصفانه ای اجرا شده است، اما دولت باید نگاه امنیتی خود از این مناطق را بردارد و به بخش دولتی یا خصوصی اجازه سرمایه گذاری بدهد. دوم اینکه، فرصت بروز امکانات مرزنشینان در مرکز فراهم شود. کدام کارخانه در مناطق مرزنشین تبلیغات رسانه ای دارد؟ تمام تبلیغات تلویزیون، به نفع سرمایه داری است که منافع عده ای خاص را دربرمی گیرد. متاسفانه مناطق مرزی تنها ابزارهای رای برای دولت ها هستند. پس باید نگاه ها و رفتارها تصحیح شود.
منبع: خبرگزاری پانا