میدان انقلاب تهران: قلبی که هنوز می تپد
به گزارش مجله زیتوا، خبرنگاران به نقل از رادیو زمانه: میدان انقلاب تهران، میدان خاطره هاست. این میدان فشرده تاریخ ایران معاصر است. کرونا رمق میدان ها را گرفته، اما هنوز در سرتاسر جهان میدان هایی سرزندگی خود را به نمایش می گذارند. میدان انقلاب از جمله آنهاست.
توصیف های زیر عمدتاً از دوره پیش از کرونا است. می توان با اطمینان گفت که میدان انقلاب و خیابان انقلاب پس از کرونا دور دیگری از زندگی و سرزندگی را شروع خواهند کرد.
عصرگاهان که روز میل به تمام شدن دارد، تازه زندگی در میدان انقلاب تهران شروع می شود. به ویژه در فصل های گرم سال که زمان های نزدیک به غروب، خنک ترین وقت ها برای پرسه زنی در یک میدان پرهیاهو و پر ایماژ است.
انقلاب را به درستی می توان یک مرکز فرهنگی در مرکز شهر نامید. خط پر تردد مترو و بی آر تی، سینما بهمن، دانشگاه تهران، کتاب فروشی های ثابت و دست فروشان کیف و کتاب و نقاشی، پدیده هایی فرهنگی هستند که یا در خود میدان و یا در اطراف آن جمع شده اند.
جمعیت فراوان است و پیاده روها ظرفیت و کشش این همه جمعیت را ندارند. دستفروش ها هم اغلب بخش های بزرگی از این پیاده روها را به خود اختصاص داده اند و پیاده رو هرچه بیشتر تنگ تر شده است.
دختران و پسران جوان دست در دست هم قدم می زنند و خود و عشقشان را به رخ رهگذران می کشند. همزمان صداهایی به گوش می رسد. صدای فروش مقاله، پایان نامه و حتی کتاب! چیزی شبیه به داد زدن برای فروش یک غذای آماده یا فروش اسباب بازی بچگانه. عده ای که پول دارند و می خواهند به واسطه همین پول مدرک دانشگاهی هم بگیرند، مشتری های اصلی رساله فروش ها هستند − چیزی نامتعارف و باورنکردنی اما واقعی.
آن ها نزد دادزن های سفارش کتاب و مقاله و پایان نامه می فرایند، موضوعشان را می گویند، پولش را پرداخت می کنند و منتظر می مانند تا در اسرع وقت، شبکه علمی بنگاهی، برایشان مقاله بنویسد و آن را به نام خود به دانشگاه، مجله یا نشر مورد نظرشان بدهند.
فضایی برای حضور
میدان انقلاب و خیابان های منتهی به آن، تنها یک مکان نیستند. آن ها فضاهایی اجتماعی اند که حامل معنا هستند. مکان، همان محل هندسی فعالیت های انسانی و حیوانی است. یعنی چیزی که روی نقشه های جغرافیایی یا ماکت های معماری می توان دید. اما فضا همان روابط اجتماعی حک شده در مکان است که آن را از حالت طبیعی خارج می کند و کنش انسانی را بر آن غالب می کند و خود مکان را نیز به مرور تغییر می دهد.
میدان انقلاب را بر این اساس می توان فضایی نامید که به لحاظ اجتماعی گروه هایی شامل جوانان، دانشجویان، دست فروش های کتاب، روشنفکران و کتاب خوان ها و... همگی قشرهایی هستند که در یک توافق ناگفته، انقلاب را برای دیدار همدیگر، قدم زدن انتخاب کرده اند. تمرکز آن ها در این مکان، همان چیزی است هویت خاصی به آن بخشیده و آن را به یک فضای متمایز شهری تبدیل کرده است به هسته کنشگری فرهنگی تبدیل شده است.
میدانی که اکنون وارث تاریخ است
نام میدان انقلاب با یک واقعه تاریخی و سیاسی مهم در تاریخ ایران پیوند خورده است. قبل از انقلاب 57 نام این میدان 24 اسفند، روز تولد رضاشاه پهلوی، بود و به همین مناسبت هم تندیس شاه در وسط میدان نصب شده بود.
معماری و ساخت و سازها در نقاط شهری تهران در عصر قاجارها عملأ طوری پیش رفته بود که انقلاب کنونی و 24 اسفند گذشته را به مرکزی خدماتی تبدیل کرده بود که اغلب خیابان های اصلی تهران به آن ختم می شد. اکنون پس از گذشت سالیان، هنوز هم میدان انقلاب جایگاهی مهم در تحولات سیاسی ـ اجتماعی دارد.
قهرمانی به نام خیابان
مارشال برمن در بررسی مدرنیسم و توسعه نیافتگی در پترزبورگ قرن 19، بلوار نوسکی این شهر را معرف همه آن نیروهای خارجی و جهان وطنی می داند که در متن زندگی روسی جاری بودند. پترزبورگ در واقع نماد روشنگری بود (در برابر مسکو که کننده تمام سنت های بومی روسی بود) و بلوار نوسکی این شهر، ویترینی بود برای نمایش عجایب اقتصاد مصرفی که شیوه مدرن تولید انبوه می رفت تا حصول آن را برای همگان ممکن سازد. بدین سان، بلوار نوسکی به صورت نوعی محوطه آزاد ظاهر گشت که در آن نیروهای اجتماعی و فکری، می توانستند به نحوی خودانگیخته منکشف شوند.
تناقض ها و تضادهای موجود در بلوارهای مرکزی کلان شهرهای جهانی، موجب فرم جدیدی در ادبیات به نام رمانس شهری شد که قهرمان اصلی آن خود خیابان است. غایت اصلی چنین خیابانی معاشرت اجتماعی است. مردم به این گونه فضاها می فرایند تا ببینند و دیده شوند. برای انسان جدیدی که خیابان ها و بازارهای متراکم مدرن او را فرامی خوانند، فضاهای شهری، همچون رسانه ای عمل می کنند که در آن حیات شخصی و سیاسی در هم می آمیزند و یکی می شوند.میدان انقلاب نیز به سان مرکزیتی شهری است که میزبان تیپ هایی اجتماعی است.
منبع: برترین ها